آسمان نيلگون گيلان و مازندران ، دانشمندان و مؤلفين بر جسته يي را زير چتر خود قرار داده است كه در درخشندگي شُهره ي آفاقند. صداقت و صميميت قلم و جريان هاي علمي فرهنگي شان بي حد و مرز است . و هريك از آنها در فن و حرفه و نوع سليقه ي خويش ،آسمان گيلماز را نور افشاني كرده اند. كم هم نيستند و يكي از اين نام آوران نستوه معاصر كه آرزوي طول عمر پر ثمرش را داريم ،دكتر سيد مجتبي روحاني ست . فرزانه مردي ـبا روحي لطيف و قلبي مهربان و قلمي پرتوان در ادبيات گيلكي و پژوهشي آثار با ارزشي از خود ارايه داده است . شعر هاي منسوب به او ،سال هاي درازي ست كه بر دل و زبان مردم رامسر ،تنكابي و هم چنين شرق گيلان جاري ست .دكتر روحاني در كنار شعر، يكي از «گيلان شناسان» پيشتاز واز پايه گذاران اصلي و اوليه دهه ي 50 گيلان مي باشد . او اولين گاهشماري گالشي را براي گيلان تدوين نموده كه در «گيلان نامه»جلد اول به چاپ رسيده است . در كنار گيلان شناسي ـ پزشكي فرهيخته و داراي كتاب مرجع در طب پژوهشي ست . بيوگرافي هاي متناوبي از ايشان در تذكره ها درج شده كه به اين شرح مي باشد:
دكترسيد مجتبي روحاني (م . مندج) فرزند هفتممرحوم علامه آيت الله حاج سيد محمد هادي روحاني قدس ا... متولد 15مهر1322 ييلاق جوردي(جواهرده)مي باشد . او تحصيلات ابتدايي را در رودسر و دوره ي دبيرستان را در قم به پايان برد. وي پس از پايان دوره متوسطه وارد دانشكده علوم پزشكي دانشگاه تهران شد و اكنون پزشك متخصص بيماري پوست و استاد دانشگاه علوم پزشكي تهران مي باشد و در اين مدتدو بار استاد نمونه كشور شده است .برخي از رزومه ي كاري ايشان به شرح زير مي باشد :
1- عضو ناپيوسته ي فرهنگستان علوم پزشكي ايران.
2- عضو آكادمي (انجمن) بيماري هاي پوست آمريكا .
3- عضو انجمن آسم و آلرژي ايران .
4- مؤسس سرويس بيماري هاي پوست بيمارستان دكتر شريعتي و دانشگاه علوم پزشكي تهران .
5- مؤسس سرويس بيماري هاي پوستي نوزادان و كودكان دانشگاه علوم پزشكي تهران (مركز طبي كودكان).
6- مسئول سابق آموزشي و پژوهشي گروه بيماري هاي پوست دانشگاه علوم پزشكي تهران (بيمارستان رازي)
7- مؤلف كتاب هاي پزشكي :
الف : بيماري هاي پوستي نوزادان
ب : گال
ج : خارش و روان ،روان و خارش .
8- چاپ بيش از 50 مقاله و شركت در كنفرانس ها و نشست هاي پزشكي و علمي .
آثار فرهنگي و هنري شامل شعر ،رُمان و نوشتارو سخنراني ها :
1- بَزهَ مليجه و گيلان جان به گويش گالشي (نخستين كتاب شعر به گويش گالشي).
2- حجم عبور زاري (در قالب شعر نو)
3- شناسنامه (چند رُمان كوتاه)
آثار آماده ي چاپ غير پزشكي:
1- رساله ي امتزاج و تصوير «درباب جهان هستي »
2- تفسيرمباركه «بسم ربك»
3- حافظ رمزو راز نيست!
4- با ،حسين منصور حلاج
5- با ،امام محمد غزالي
6- اضطراب (رُمان)
7- خواستنها و نيارستنها »شعر پارسي»
8- [جلوه هايي از «امتزاج و تصوير» در شعر] " مبدع و مبتكر شعر به سبك ديگر و جديد"
9- سوگوارانه سرود .(منظومه بلند)
10- ديدار بيدار. (منظومه بلند)
11- شعر من (دفتر شعر)
12- پرواز در قفس ( شعر)
13- خواهرك (نوشتار)
14- آقاجان ، هاني ـ نوشتار « با فرزندان ايران زمين »
15- فرهنگ گالشي ـ گيلكي
16- وَژَك (شعر)
17- دوتِه چومُ اَلَك(مجموعه چند داستان كوتاه «گيلكي»
18- بَلَك (داستان گيلكي)
و...
فراز هايي از رساله ي هستي شناسانه دكتر سيد مجتبي روحاني را كه «امتزاج و تصاوير » نام دارد و در حال تدوين و آماده سازي براي چاپ مي باشددر اختيار بازديد كنندگان فهيم قرار مي دهيم :
*پديده ها ، پديدار مي شوند و زايشي پيگيردر پي است ـ زايشي مُدام . هر زايشي كه رُخ مي دهد تنها يك پديده نيست ، بلكه پديده هاي بي شماري را در خود دارد كه همچون آبشاري در جريان است ـ و امتزاج اين پديده ها ،خود پديده هاي ديگري را طلب مي كند و انعكاس آن تصوير است .پس تصوير است كه نقش مي بندد ـ تصوير است كه جريان دارد و جاري است . جرياني از تصاوير بيشمارـ و تصوير جرياني.
* در اين جريان پيگير ، هيچ تصويري نابود نمي شود . امتزاج تصاوير و زايشي نو رُخ مي دهد. روند تغيير ، تنها صورت تصوير است كه نقش ديگري را به خود مي گيرد ـ نقشي نو ، كه نقش پيشين را نفي نمي كند ، بلكه صورتي ديگر از نقش پيشين را به نمايش مي گذارد ـ كه حافظه ي پيشين را نابود نمي كند ، بلكه در جريان مي ماند ، تا صورت تصوير و تصاوير ديگر را شاهد باشيم .براي اين است كه هر تصويري كه زاده مي شود ، نمي تواند تصوير پيشين را نفي كند و يا بر ضدّ آن تصوير باشد ـ ضدّ نيست ، بلكه صورت ديگري از تصوير پيشين است . پديده اي نو از پديده ي پيشين ، كه رونده و رو به تزايد ، وزايشگر است امتزاج تصاوير است نه ضدّيت تصاوير.
* آگاهي ، حركت امتزاج تصاوير است از ژرفا به سطح ـ اما در پوسته اي قرار دارد كه آن پوسته ، خود ، در مدار جريان تصويري در حركت است .پوششي است داراي حافظه ـ و حافظِ بينش هاي پيشين ـ كه آني در سطح پديدار مي شود و تنها تصوير يا تصاويري را به سطح مي كشاند كه آگاه است ـ و بي شمار تصوير (غير قابل سنجش ) كه در درون پوشش مي ماند و در مسير جريان ، امتزاج در امتزاج رُخ مي دهد.
* هنر ، بازتاب لحظه اي روح تصوير است كه نقش مي گيرد و نقش مي بندد و تجلي مي كند ـ بازتاب حقيقي عُريان ، ولي لحظه اي و آني امتزاج و تصاوير ـ اما ،اثر آن تصوير و يا تصاوير كه مانا است و در ژرفاي تصوير غوطه ور است . زايشي بي شمار با خود دارد و بازتاب آن ،روان ساير تصاوير را منقلب مي كند و به خود مي كشاد و همه تارو پودها را مي گسلاند و عُريان مي كند.
* شعر ، رابطي است تصويري ـ در ژرفاي رابط نهفته است . در ژرفا است ـ كه آني به سطح و تصاوير را جلوه مي دهد. شعر بودِ دروني و ناب و جلوه ي حقيقي حقيقت تصوير است . هرچه روان تصويري آن تصوير يا تصاوير ، رقيق تر باشد ، بازتاب امتزاجرقيق تر است.شعر ، جلوه اي و فقط جلوه اي از اين تصاوير است . زايا ،مانا، پويا و رونده . هرچه هست امتزاجتصاوير است نه ضدّيت تصاوير.